نوروز، تنها یک نقطه در تقویم یا شروعی تازه در سال خورشیدی نیست؛ آیینی ریشهدار است که در تار و پود تاریخ، فرهنگ و حافظهی جمعی ایرانیان تنیده شده است. از آخرین روزهای اسفندماه تا لحظهی تحویل سال، فضای جامعه ایرانی رنگ و بوی خاصی به خود میگیرد و حالوهوایی از انتظار و آمادگی در میان مردم موج میزند.
گویی جامعه یکصدا خود را برای آغازی دوباره آماده میکند؛ آغازی که تنها در سطح زندگی فردی باقی نمیماند، بلکه بعد اجتماعی پررنگی نیز دارد.
آیینهای نوروز، هرچند ممکن است در ظاهر تفاوتهایی با یکدیگر داشته باشند، اما جوهرهی آنها در یک نقطه مشترک است: پیوند. پیوند با خانواده، با دوستان، با ریشهها و با ارزشهایی که جامعه ایرانی، قرنهاست با آنها زندگی کرده است.
نوروز، در دل خود فرصتی فراهم میآورد تا ایرانیان از هیاهوی روزمرگی فاصله بگیرند، اندکی مکث کنند، و در کنار آشنایان و خویشاوندان به استقبال فردایی تازه بروند. بررسی رفتارهای رایج مردم در ایام نوروز 1404، نشان میدهد که جامعه ایرانی همچنان روحیهای جمعگرا دارد و علیرغم همهی دگرگونیهای اجتماعی و فناورانه، انسجام خود را حفظ کرده است. در ادامه، با نگاهی دقیقتر به برخی از این رفتارها و احساسات، جایگاه نوروز در حفظ پیوندهای اجتماعی ایرانیان را مرور میکنیم.
دید و بازدید عید؛ بازتابی از همبستگی اجتماعی ایرانیان
دید و بازدیدهای نوروزی، یکی از عناصر پایدار در فرهنگ ایرانیاند؛ رفتاری اجتماعی که در ایام عید نهتنها نمود بیشتری مییابد، بلکه بازتابی از تمایل عمیق جامعه ایرانی به حفظ پیوندهای خانوادگی و اجتماعی است. این سنت کهن، هم در فرهنگ ملی ما ریشه دارد و هم در آموزههای دینی با عنوان «صلهرحم» مورد تأکید قرار گرفته است. در فرهنگ اسلامی، رفتوآمد با خویشان، نشانهی احترام، محبت و پایبندی به مسئولیتهای اجتماعی شمرده میشود؛ و فضیلتی ست که بر دوام خانواده و سلامت جامعه میافزاید.
طبق نتایج این پیمایش، ۷۲.۲ درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که در ایام نوروز به دید و بازدید رفتهاند، در حالی که تنها ۲۷.۸ درصد چنین رفتوآمدهایی نداشتهاند. این میزان مشارکت، در دورهای که سبک زندگی فردگرایانه و مشغلههای روزمره ممکن است بسیاری از جوامع غربی را از معاشرتهای سنتی دور کرده باشد، نشانهای روشن از پایداری ارزشهای ارتباطی در جامعه ایرانی است.
دیدارهای نوروزی صرفاً رفتوآمدی آیینی نیستند؛ بلکه بستری برای تقویت همدلی، بازسازی روابط، انتقال تجربههای نسلی و حتی هموارسازی کدورتها به شمار میروند. چنین ارتباطاتی، نهفقط پیوندهای خانوادگی را مستحکمتر میکند، بلکه در ابعاد روانی، احساسی و فرهنگی، نقش مهمی در ایجاد حس تعلق، اعتماد و امنیت ایفا مینماید.
در واقع، دید و بازدید نوروزی تنها یک عرف اجتماعی نیست، بلکه یکی از سازوکارهای بنیادین برای حفظ انسجام اجتماعی در جامعه ایرانی ست...
سفرهای نوروزی ایرانیان چگونه است؟
یکی از نمودهای بارز در ایام نوروز، تصمیمگیری برای سفر یا ماندن در محل زندگی است. بر اساس نتایج بهدستآمده از یک نظرسنجی که در فروردین سال 1404 انجام گرفت، ۶۵.۶ درصد از افراد اعلام کردهاند که در تعطیلات نوروز به هیچ سفری نرفتهاند. در مقابل، ۲۴.۲ درصد به سفر بینشهری، ۹.۱ درصد به سفر درونشهری و تنها ۱ درصد به سفر خارجی رفتهاند.
این دادهها نشان میدهد که اگرچه نوروز در ذهن برخی، با جادههای شلوغ و خروج گسترده از شهرها گره خوردهاست، اما بسیاری از ایرانیان ترجیح میدهند در تعطیلات نوروزی در خانه بمانند یا اوقات خود را با دید و بازدیدهای نوروزی سپری کنند.
نوروز و تجربههای درونی؛ بازتابی از وضعیت روانی جامعه
نوروز، صرفاً مجموعهای از رفتارهای بیرونی نیست. این ایام همچنین میتواند بازتابدهندهی احساسات درونی، ذهنیت عمومی و وضعیت روانی جامعه باشد. برخلاف تصور عمومی که نوروز را فقط با شادمانی پیوند میدهد، آمارها نشان میدهند که احساسات تجربهشده در این ایام متنوع و گاه متضاد هستند.
طبق این پیمایش، ۳۰ درصد از افراد احساس اضطراب و نگرانی را تجربه کردهاند، ۲۸.۴ درصد شادی، ۲۵.۶ درصد دلتنگی، ۲۵.۵ درصد آرامش، ۲۲.۴ درصد غم، و ۲۰.۷ درصد امید. همچنین، ۱۹.۵ درصد احساس افسردگی، ۱۹.۴ درصد احساس خاصی نداشتهاند و ۱۷ درصد نیز احساس رضایت را اعلام کردهاند.
تنوع احساسات تجربهشده در ایام نوروز، نشاندهندهی آن است که مناسبتهای فرهنگی نهفقط موقعیتی برای شادی و جشن، بلکه بستری برای بروز طیفی از هیجانات انسانی هستند. از اضطراب و دلتنگی گرفته تا شادی، آرامش، امید یا حتی بیتفاوتی، همه این احساسات در دل نوروز مجال بروز مییابند. این واقعیت، بیانگر پیچیدگی روان انسان معاصر و تنوع موقعیتهای فردی در مواجهه با یک رویداد جمعیست.
مرور دادهها و رفتارهای نوروزی در سال گذشته نشان میدهد که جامعه ایرانی، با وجود تمام فشارها و دگرگونیهای محیطی، همچنان ساختاری منسجم دارد. نوروز در عمل بستریست برای بروز رفتارهایی که پیوند میان افراد را زنده نگه میدارند، از دید و بازدیدهای خانوادگی گرفته تا تجربههای مشترک احساسی.
این پیوستگی اجتماعی، که در رفتارهای تکرارشوندهای چون دیدار، پرسوجو از احوال، و صرف زمان برای یکدیگر متبلور میشود، همچنان یکی از سرمایههای فرهنگی جامعه ایران است. نوروز، فراتر از نمادی سنتی، به فرصتی برای ترمیم روابط، بازنگری در پیوندها، و احیای حس مشارکت جمعی تبدیل شده است.
امید آنکه با سیاستگذاری درست، حمایت از آیینهای فرهنگی و فراهمآوردن بسترهایی برای تداوم این پیوندها، جامعه ایرانی همچنان به مسیر انسجام و همبستگی ادامه دهد.
دیدگاه خود را بنویسید